حجاب اهل حرم

 

زنان اهل حرم اصرار زیادی بر حفظ حجاب خویش در برابر نامحرمان می ورزیدند و در آن هوای گرم و سوزان، و آن تشنگی و گرسنگی طاقت فرسا، هیچ گاه از پوشش و حجاب غافل نمی شدند که گوشه ای از تلاش آن پاسداران حجاب به عنوان نمونه ذکر می شود.علامه مجلسی در بحارالانوار، حادثه ای را از زبان فاطمه صغرا دختر امام حسین(علیه السلام) به این مضمون نقل می کند:

«جلوی خیمه ایستاده بودم و بر بدن پدر و اصحابش که قطعه قطعه شده بودند و مانند گوشتهای قربانی بر زمین ریخته بودند و اسبها بر بدنهای آنان می تاختند، نظر می کردم و فکر می کردم که بنی امیه بعد از کشته شدن پدرم با ما چگونه رفتار می کنند؟ آیا ما را می کشند؟ اسیر می کنند؟ … ناگهان مردی را دیدم بر اسبی سوار است و با ته نیزه، زنان را می راند و آنان به یکدیگر پناه می برند، و چادرها، مقنعه ها و … آنها گرفته شده است و فریاد وا محمداه، وا علیاه، وا جداه، وا ابتاه و … بلند است. قلبم فرو ریخت و بدنم به لرزه افتاد. از ترس او شروع کردم به این طرف و آن طرف به دنبال عمه ام ام کلثوم دویدن. در همین حال ناگهان دیدم که آن سوار به طرف من آمد. با سرعت تمام پا به فرار گذاشتم. فکر می کردم از دست او نجات می یابم.. دیدم به طرف من می آید. از خود بی خود شدم. ناگهان ته نیزه او به کتفم خورد. با صورت به زمین خوردم. مقنعه ام را کشید، پرّه گوشم را پاره کرد و گوشواره هایم را برد و خون بر گونه هایم جاری شد و آفتاب بر سرم می تابید. او به طرف خیمه ها برگشت و من بی هوش شدم. ناگهان عمه ام را دیدم که در کنار من قرار گرفته و گریه می کند و می گوید: بلند شو برویم ببینیم بر سر خواهران و برادر بیمارت چه آمده است! بلند شدم و گفتم: «یا عمتاه! هل من خرقة استربها رأسی عن اعین النظّار؟ فقالت: یا بنتاه و عمتکِ مثلکِ، فرأیتُ رأسها مکشوفة و متنها قد اسود من الضرب».1

ای عمه! آیا پارچه ای هست که سرم را از دید تماشاچیان با آن بپوشانم؟ فرمود: عزیزم عمه تو نیز همانند توست. نگاه کردم دیدم سرش برهنه است و دستش از کتک سیاه شده است.

وقتی به خیمه برگشتیم دیدم خیمه و آنچه در آن بوده غارت شده و برادرم علی بن الحسین با صورت روی زمین افتاده و از شدت گرسنگی، تشنگی و مرض، طاقت نشستن ندارد. با مشاهده حال او، ما بر او می گریستیم و او بر حال ما می گریست.

مرحوم مفید از حمید بن مسلم نقل می کند که گفت: «به خدا سوگند مکرر می دیدم زنی از زنان یا دختران یا اهل بیت امام حسین(علیهم السلام) را که چادرش از پشت سر گرفته می شد و کشیده می شد تا بالاخره زن مغلوب می شد و چادر یا لباسش به غارت می رفت؛ تا سرانجام به علی بن الحسین که بسیار مریض بود و در میان رختخواب خفته بود رسیدیم … و عمر بن سعد آمد. زنان در مقابل او فریاد کشیدند و گریه کردند. لذا او به یارانش گفت: هیچ کدام حق ندارید بر خانه های این زنان وارد شوید و متعرّض این جوان مریض ـ علی بن الحسین ـ نشوید.

«زنان از او درخواست کردند که لباسهای غارت شده آنان برگشت داده شود تا خودشان را بپوشانند. و عمرسعد دستور داد که هر کس از وسایل اینان چیزی برده برگرداند. ولی به خدا سوگند هیچ کس چیزی برنگرداند.»2

سید بن طاووس نقل می کند که عمر بن سعد اسرای اهل بیت را به کوفه برد. هنگامی که نزدیک کوفه رسیدند، اهل کوفه برای تماشای اسرا اجتماع کردند. یکی از زنان کوفی که بر سطحی ایستاده و بر آنان مشرف بود، پرسید: «مِنْ أیِّ الأساری اَنْتُنَّ؟» شماها از کدامین اسرا هستید؟ جواب دادند: «نحن اساری آل محمد» ما اسرای آل محمد هستیم.

زن از سطح پایین آمد و هر چه چادر، مقنعه، روسری و پارچه ای که داشت جمع کرد و به آنان داد و آنان خود را پوشانیدند.»3

پس از چند روزی که اسرا در کوفه ماندند، آنان را به سوی شام روانه کردند. در هنگام حمل و نقل اسرا از مکانی به مکان دیگر، آنان را همانند اسرای کفار و گاه بدون پاسداشت حرمت آنان از نظر امکان حفظ کامل حجاب، انتقال می دادند و این کار، اعتراض اهل بیت(علیهم السلام) و حضرت سجاد(علیه السلام) را برمی انگیخته و آنان برای حفظ حجاب از هیچ کوششی فرو گذار نمی کردند و حتی اگر لازم بود به خواهش و تمنّا نیز متوسل می شده اند، در حالی که هیچ سراغ نداریم که امام حسین(ع) یا اهل بیت(علیهم السلام) برای امور مادی به دشمن متوسل شده یا التماس کرده باشند و حتی یک مورد هم پیدا نمی شود که مثلاً امام حسین(علیه السلام) از دشمن طلب آب کرده باشد و باز هیچ موردی نمی یابید که اهل بیت(علیهم السلام) پس از اسارت از دشمن تقاضای نان، آب و سایر امور مادی را داشته باشند ولی دقت در حوادث شام، اصرار اهل بیت بر حفظ پوشش و حجاب و دور نگه داشتن خود را از انظار تماشاچیان روشن می کند و باز بر اهمیت حجاب دلالت می کند. قبلاً تقاضای زنان از عمرسعد در صحرای کربلا ذکر شد که بنا به نقل شیخ مفید:«و سألته النسوة لیسترجع ما اخذ منهن لیسترنّ به» زنان از او خواستند تا آنچه از آنان گرفته شده بازگردانده شود تا خود را با آن بپوشانند» 4

اما چون آن خواسته اثری نداشت و دستور عمرسعد کارساز نشد و کسی چادرها و مقنعه ها را بازنگرداند این بار تقاضای خود را به گونه ای دیگر و به فردی دیگر ابراز کردند.

وقتی که اسرای اهل بیت(علیهم السلام) را وارد شام کردند و آنان را به مجلس یزید بردند و او با تکبّر به بیان افتخارات و پیروزیهای خود پرداخت، برخی از اهل بیت(علیهم السلام) سخنانی گفتند. آنگاه حضرت زینب(سلام الله) به پا خاست و با بیان آیاتی از قرآن، استهزاءگری یزید را ناشی از تکذیب آیات الهی، و مهلت دادن خداوند به او را برای افزون شدن گناهان او، و سرانجام گرفتار شدنش به عذاب الهی دانست و سپس فرمود:

«اَمِنَ العَدْلِ یا ابنَ الطُلَقاءِ تَخْدیرُکَ حَرائِرَکَ وَ إمائَکَ وَ سَوْقُکَ بَناتِ رسولِ اللّه (صلی الله و علیه و آله) سَبایا قَدْ هُتِکَتْ سُتُورُهُنَّ وَ اُبْدِیَتْ وُجُوهُهُنَّ تَحدو بِهِنَّ الاعداءُ مِنْ بَلَدٍ اِلی بَلَدٍ»5

«آیا این عدل است ـ ای فرزندان آزاد شده ـ که تو زنان و کنیزکان خود را در پشت پرده و حجاب نگاه داری و دختران رسول اللّه (صلی الله و علیه و آله) در حالت اسیری، در حالی که پوششهای آنان هتک برداشته شده و چهره های آنان آشکار ساخته شده، آنان را دشمنان از شهری به شهر دیگر برانند؟!» 6

نکته مهمی که زینب(سلام الله) به آن تصریح می کند و از آن سخت آزرده است این است که زنان یزید پوشیده اند و او و زنان دیگر پوشش کامل ندارند و به همین جهت نمی گوید زنان تو در کاخ و اسیران در کوخند یا زنان تو سیر و اسیران گرسنه اند بلکه تنها و تنها بر حجاب اصرار می کند و این یکی از مهمترین درسهایی است که بانوان ما از نهضت امام حسین(علیه السلام) می توانند بیاموزند.

این حوادث، علاوه بر مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام) و اصرار آنان بر پاکدامنی و دوری از نگاه ناظران، پلیدی، خباثت و کفر و کینه بیش از حد مخالفان آنان نیز روشن می شود و معلوم می شود که آنان به کشتن امام و غارت اموالش اکتفا نکردند و با شکستن حریم و آسیب رساندن به حیثیت خاندان وحی اندوه اسیران را بیشتر کردند. آنان در صدد محو آثار اسلام بودند و با این هدف تلاش می کردند حجاب و پوشش شرعی را که یکی از ره آوردهای اسلام برای حفظ صیانت شخصیت زن مسلمان بود بی ارزش و منسوخ نشان دهند.

پرواضح است که حجاب نشانه کرامت و ارجمندی زن مسلمان است و زنان عاشورایی و زینب گونه که پیامبران حریت و آزادگی و آیات عصمت و عفت بوده و هستند حفظ کرامت و شخصیت خود را بر همه چیز مقدم می دارند.

 

چـــــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است…

که در آن روز به زور چادر ازسر زنان حرم پیامبر می کشیدند…
 
چادر تو میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر عاشوراست ..
 
و چادر سرکردنت به همین سادگی انتقام کربــــــــــــــــــلا ست…

منابع:

1.      بحارالانوار، ج45، ص60 و 61.

2.      الارشاد، ج2، ص112 و 113.

3.      بحارالانوار، ج45، ص108.

4.      الارشاد، ج2، ص113.

5.      بحارالانوار، ج45،ص134.

6.      بحارالانوار، ج21، ص132

 

 

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.